نگاهی به یک گفتوگو از پس نیم قرن (روزنامه همدلی ص فرهنگ و هنر 27 مهر ماه 1395)
روژا پیران ـ فروغ فرخزاد تنها یک شاعر نبود، بلکه او در طی عمر کوتاهی که در این سرزمین و میان مردمانش زیست، نمادی از طغیان زنی شد که در انقیاد فرهنگ متحجر و مردسالارانه جامعه ایرانی محصور شده بود. او به تنهایی تاوان همه پردهدریها و سرکشیهایش را داد و موج انتقادها را تا به امروز تاب آورد. با این همه در میان عاشقان ادبیات و فرهنگ، فروغ نماد و نماینده نسلی بوده و هست که میخواست آزاد باشد، آزاد زندگی کند و آزادانه بمیرد. مرگ زودهنگام فروغ چنان فضای ادبی معاصرش را متاثر ساخت که اغلب روشنفکران و دوستانش را در بهت و حیرت فروبرد. همین امر مجالی نداد تا فروغ اندازه همنسلانش کتاب و شعر از خود برجای بگذارد و در فضای ادبی حضوری بیشتر داشته باشد، با این همه همان چند دفتر شعر و تنها فیلمی که از او به یادگار مانده است؛ چنان جایگاهی به او داده که تا به امروز کمتر هنرمند و شاعری بدان دست مییابد. متاسفانه صدا و تصویرهای زیادی از فروغ در دسترس نیست، اما یکی از باارزشترین مستنداتی که درباره او موجود است، گفتوگوی برناردو برتولوچی با این شاعره شهیر ایرانی است. فروغ اگر زنده بود اکنون همسن برناردو برتولوچی کارگردان نامآور سینمای ایتالیا بود و شاید آوازه اش از او هم بلندتر میبود. برتولوچی در نیمه اول سال 1345 چند ماه قبل از حادثه مرگ فروغ به ایران آمد. آن دو علایق کم و بیش مشترکی داشتند: شعر میسرودند و فیلم می ساختند و همچون روشنفکران عصر خود در نسبتی تنگاتنگ با سیاست و جامعه خود بودند. برتولوچی به ایران آمده بود تا فیلم مستندی را برای شرکت نفت بسازد و به واسطه آشناییاش با ابراهیم گلستان و فروغ فرخزاد در جشنواره پزارو بار دیگر با فروغ دیدار و گفتوگو کرد. گفته میشود که فیلمبردار برتولوچی از گفتوگوی آنها در سازمان فیلم گلستان فیلمبرداری کرده است، ولی تا به امروز اثری از آن بهدست نیامده است، با این همه نواری از این گفتوگو موجود است. در این نوار برتولوچی به فرانسه از فروغ سه سوال میپرسد و فروغ هم به فارسی پاسخ میدهد. آنچه در ادامه میخوانید، متن این گفتوگواست که عینا از روی نوار پیاده شده و اصالت بافت جملهها و همینطور لحن فروغ حفظ شده است. چه رابطهای میان روشنفکران ایرانی با مکتبهای ادبی و همچنین با مردمشان وجود دارد؟ اصولا رابطه میان افراد یک جامعه موقعی میتواند ایجاد شود که یک رابطه معنوی و یک مقدار ایدهآلهای معنوی ــ ایدهالهای مشترک معنوی توی جامعه وجود داشته باشد و در جامعه ما فعلا یک چنین حالتی اصلا نمیتواند وجود داشته باشد. برای اینکه ما در یک دوره تحول زندگی میکنیم، دورهای که مقدار زیادی از مسائل اخلاقی و تمامی مفاهیم اخلاقی ــ هر چیزی که به اصطلاح پیش از این سازنده جامعه سازنده روحیات جامعه ما بوده است ــ اینها همه به هم ریختهاند و حالا چیزهای مختلفی جای آنها را گرفتهاند. حتی در میان روشنفکران ما هم هنوز رابطهای شکل نگرفته است. بهخاطر اینکه گفتم که آن چیزی که میتواند این رابطه را ایجاد کند و یک هماهنگی است در یک سلسله افکار ـ ایدهالها ـ آرزوها ـ هدفها و خواستها که وقتی این هماهنگی وجود نداشته باشد طبیعی است که این رابطه هم نمیتواند بوجود بیاید. و بنابراین اصلا رابطهای نیست. یک روشنفکر ایرانی تماشاچی جامعهاش است. جامعهای که تقریبا بهش پشت کرده. روشنفکر آدمی است که در درجه اول یک فعالیتهایی میکند برای یک مقدار پیشرفتهای معنوی. به این آدمها بیشتر میشود گفت روشنفکر تا آدمهایی که یک سلسله فعالیتهای مثلا تکنیکی میکنند. نظیر فعالیتهای اقتصادی. فعالیت میکنند برای مثلا بالا رفتن یک ساختمان. بوجود آوردن یک کارخانه. بوجود آوردن یک سلسله چیزهایی که یک مقدار رفاه اقتصادی تو زندگی مردم ایجاد میکند.رو شنفکر به نظر من آدمی است که فکر میکنند برای حل مسایل معنوی زندگی. ما گفتیم روشنفکر ایرانی پس مسئله محلی شد. مربوط میشود به ایران. من درباره آنجایی که دارم زندگی میکنم و راجع به آدمهایی که اطرافم هستم صحبت میکنم و این مسئله را قضاوت میکنم. بهنظر میرسد که فیلم شما در باره جذام و جذامیهاست، اما شما قصد بیان موضوع و مفهومی عمیقتر از مسئله جذام داشتهاید. بله این طبیعی است که اگر من فقط میخواستم یک فیلمی راجع به جذام درست کنم خب یک فیلم محدود به مسئله جذام و جذامخانه میشد. یک فیلم جدی میشد، ولی این محل برای من یک نمونه بود. الگویی بود از یک چیز کوچک و فشرده شده از یک دنیای وسیعتر با تمام بیماریها، ناراحتیها و گرفتاریهایی که در آن وجود دارد و من وقتی که میخواستم این فیلم را بسازم سعی کردم که به این محیط با چنین دیدی نگاه کنم. آیا در ایران با مسائل زیادی روبهرو هستید؟ طبیعی است. اگر اسم این دوره را بشود گذاشت دوره شلوغ خب پس باید گفت که ما به انتظار نتیجه بالا رفتن این ساختمانهایی هستیم که به اصطلاح برای ایجاد یک مقدار پیشرفت مملکت لازم است و منتظر نتیجه این بالارفتنها و این ساختنها هستیم.
با بودنت خدا هست